تحریفهای شناختی مشابه ارزیابیهای غیر منطقی است که ما خود را در رویدادهای زندگی یک قربانی ببینیم تا یک مبارز(مقابله کننده)، از این رو مشکلات ، ناراحتی و نارضایتی و تنش بیشتریس در ما ایجاد می کنند.

آئرون تی بک و همکارانش نمونه هایی از تحریف های شناختی را به صورت زیر مطرح کرده اند:

1 – انتزاع انتخابی یعنی تمرکز بر یک مشکل ناراحت کننده بدون قراین کافی. مثلا ممکن است تنها یک پاسخ غیر دوستانه از طرف شخصی تمام پاسخهای دوستانه ای را که در طول روز از دیگران دریافت کرده ایم را تحت شعاع قرار دهد و نتیجه انتزاع انتخابی این است که اگر یک چیز بد است پس همه چیز بد است.

2 – استنباط اختیاری یعنی نتیجه گیری بر اساس اطلاعات ناکافی و ناقص. مثلا اگر فردی به شما اخم کرد معلوم است شما را دوست ندارد یا چون رئیس موقع گذشتن از سالن به شما سلام نکرده است حتما از عملکرد شما خوشش نیامده است. وقتی ما دست به استنباط اختیاری می زنیم فراموش می کنیم که در مقابل هر چیز خوبی یک چیز بد وجود دارد.

3 – تعمیم بیش از اندازه یعنی قضاوت و استنباطی فراگیر بر اساس یک یا دو مورد از یک رویداد. مثلا یک مورد شکست یا طرد شدگی به این معناست که من آدم بی کفایتی هستم و یا یک پاسخ منفی از یک فرد ثابت می کند که هیچ کس مرا دوست ندارد. تعمیم بیش از اندازه زمانی اتفاق می افتد که ما لحظه ای فکر نمی کنیم ، به عقب بر نمی گردیم و کل ماجرا را نمی بینیم.

4 – شخصی سازی استنباطی مبنی بر اینکه رویدادهای منفی مخصوصا به شخص مربوط می شود.باران بارید تا روز من تباه شود یا آن پلیس می توانست هر کسی را جریمه کند چرا مرا اتخاب کرد؟ وسوسه انگیز است که وقایع را به شخص خود نسبت دهیم اما باید به خاطر داشت که ما تنها یکی از میلیاردها افراد در جهان هستیم.

5 – تفکر دو قطبی (همه یا هیچ) تفکری سیاه و سفید است. شما یا باید دوست من باشید یا دشمن من یا اگر آنچه را که می خواهم به دست نیاورم نمی توانم خوشبخت شوم. سرکردن در این دنیا به معنای آموختن انعطاف پذیری و در نظر گرفتن تمام جنبه هاست.

6 – مبالغه و بزرگ نمایی یعنی فاجعه سازی از یک ناخشنودی کوچک. مثلا اگر شما روز تولد مرا فراموش کرده اید پس مرا دوست ندارید یا نمره امتحانم بد شد دیگر امیدم به ادامه تحصیل از دست رفت. یک مهارت مقابله ای این است که بیاموزیم چگونه در هنگام ناکامیها و ناراحتیها آرام و خونسرد باشیم.

7 – پذیرش مسئولیت زیاد نوعی خود سرزنشی غیر واقع بینانه است. مثلا بهترین دوست من افسرده است باید در تمام اوقات در کنارش باشم. سازگاری خوب مستلزم داشتن توانایی ایجاد حد و مرز است.

منبع : کتاب مهارتهای زندگی ، ترجمه شهرام  محمدخانی 

گردآورنده : علی کاکاوند