تحریف های شناختی

تحریفهای شناختی مشابه ارزیابیهای غیر منطقی است که ما خود را در رویدادهای زندگی یک قربانی ببینیم تا یک مبارز(مقابله کننده)، از این رو مشکلات ، ناراحتی و نارضایتی و تنش بیشتریس در ما ایجاد می کنند.

آئرون تی بک و همکارانش نمونه هایی از تحریف های شناختی را به صورت زیر مطرح کرده اند:

1 – انتزاع انتخابی یعنی تمرکز بر یک مشکل ناراحت کننده بدون قراین کافی. مثلا ممکن است تنها یک پاسخ غیر دوستانه از طرف شخصی تمام پاسخهای دوستانه ای را که در طول روز از دیگران دریافت کرده ایم را تحت شعاع قرار دهد و نتیجه انتزاع انتخابی این است که اگر یک چیز بد است پس همه چیز بد است.

2 – استنباط اختیاری یعنی نتیجه گیری بر اساس اطلاعات ناکافی و ناقص. مثلا اگر فردی به شما اخم کرد معلوم است شما را دوست ندارد یا چون رئیس موقع گذشتن از سالن به شما سلام نکرده است حتما از عملکرد شما خوشش نیامده است. وقتی ما دست به استنباط اختیاری می زنیم فراموش می کنیم که در مقابل هر چیز خوبی یک چیز بد وجود دارد.

ادامه نوشته

اختلال شخصیت ضد اجتماعی(Antisocial Personality Disorder)

اختلال شخصیت ضد اجتماعی اولین اختلال شخصیتی است که شناخته شده است.این اختلال با اعمال ضد اجتماعی و جنائی مستمر مشخص می شود اما معادل جنایتکاری(Criminality) نیست، بلکه ناتوانی برای انطباق با موازین اجتماعی است که شامل بسیاری از وجوه رشد نوجوانی و جوانی بیمار می گردد.

همه گیری شناسی:

میزان این اختلال در مردها 3 درصد و در زنها 1 درصد می باشد.بیش از همه در نواحی فقیر نشین شهری و بین ساکنان متحرک و سیار این مناطق مشاهده می شود. شروع اختلال قبل از 15 سالگی است.دخترها قبل از رسیدن به سن بلوغ و پسرها زودتر از آن علائم اختلال را پیدا می کنند. در بین زندانیها میزان شیوع اختلال ممکن است به 75 درصد نیز برسد. اختلال الگوی خانوادگی دارد و در بستگان درجه یک بیمار مبتلا  نسبت به گروه کنترل 5 بار بیشتر است.

ادامه نوشته

نقش خانواده در تامین بهداشت روانی

بی شک خانواده در تامین بهداشت روانی و پیشگیری از آشفتگیهای رفتاری نقش عمده ای دارد.تامین محیط سالم خانوادگی نقش مهم و عمده ای در پیشگیری از بیماریها و اختلالات روانی و رفتاری داشته ودر این فرایند نه تنها پدر و مادر ،بلکه افراد دیگری نیز که در محیط خانواده با کودک سر و کار دارند در رشد و نمو روانی کودک موثر خواهند بود. روان شناسان و متخصصین بهداشت روانی بر این عقیده اند که محیط زندگی کودک،اشخاصی که در اطرافش هستند،طرز رفتار و کردار بزرگترها با کودک و یکدیگر،وضع اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی،سیاسی و مذهبی هر یک به نوبه خود اثراتی در روحیه کودک به جای می گذارند. اگر کودک در خانواده ای که محیط متشنج و آشفته ای دارد و در تمام مدت افراد خانواده به یکدیگر پرخاش می کنند،زندگی کند، او نیز این حالات را خواه نا خواه کسب خواهد کرد. عدم علاقه و توجه نسبت به کودک،بی توجهی و بی اعتنایی بهاحتیاجات خاص او،عدم راهنمایی واقعی و صحیح،رفتار تحقیرآمیز،تمجید و تحسین بیش از حد،حمایت ومحبت بیش از حد، ظلم و تبعیض، بدقولی، سرزنش و ملامت و اعمالی نظیر آن عواملی هستند که وحشت ، احساس ناراحتی ، بی اعتمادی،تزلزل روحی، تشویش و اضطراب دائمی را تشدید می کنند. این عوامل هر یک به تنهایی می توانند یک حالت خشم و اضطراب دائمی و عمیق را در کودک به وجود آورند که پایه و اساس بسیاری از حالات و رفتار و تمایلات عصبی  را تشکیل می دهند.

منبع:خاتونی،علیرضا.چکیده روان پرستاری،انتشارات سماط ،تهران،137

علی کاکاوند قلعه نوئی- کارشناس ارشد روان شناسی

توصیه هایی برای افزایش نشاط

دل خوش بهتر است یا روح شکسته؟ روانشناسی به نام دیوید مایزر،سلامت هر فرد را در میزان نشاط و شادابی او می داند و این احساسات راچنین تعریف می کند: نوعی احساس امنیت، احساس اینکه به طورکلی به خوبی می گذرد.افراد ی که بیشتر احتمال دارد خود را انسان های با نشاطی تعریف کنند دارای صفات با ویژگی های مشخص هستند.

احترام به خود: به زبان خیلی ساده، مردم فرد بانشاط رادوست دارند.اگر چه آنان دربرابر احساساتی نظیر تردید درباره خود؛اضطراب وافسردگی به طور کامل مصون نیستند ولی به جنبه های خوب ومثبت خود بیشتر توجه می کنند ومحدودیت هایشان رامی پذیرند.

خوش بینی: افراد با نشاط به جنبه های روشن ومثبت حوادث نگاه می کنند وانتظار دارند نتیجه کار خوب باشد وهرگاه چنین نشود؛شکست وناکامی خود راکوچک وگذراتلقی می کنند ومی کوشند راه حل تازه وبهتری برای مشکل خودبیابید.

ادامه نوشته